ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
تو کیستی که ز دستت بهار میریزد
بهار در قدمت برگ و بار میریزد
از باغ میبرند چراغانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادۀ سهشنبه شب قم شروع شد
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام