پس از چندین و چندین سال آمد پیکرش تازه
نگاهش از طراوت خیستر، بال و پرش تازه
گواهی میدهد انجیل هم آیات قرآن را
نمیفهمم تقلای مسیحیهای نجران را
میان باطل و حق، باز هم مجادله شد
گذاشت پا به میان عشق و ختم غائله شد
بد نیست که از سکوت تنپوش کنی
غوغای زمانه را فراموش کنی
مشتاق و دلسپرده و ناآرام
زین کرد سوی حادثه مَرکب را
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز