ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
مسلم شهید شد وَ تو خواندی حمیده را
مرهم نهادی آن جگر داغدیده را
زبان به مدح گشودن اگرچه آسان نیست
تو راست آن همه خوبی که جای کتمان نیست
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است