کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
ای بسته به دستِ تو دل پیر و جوانها
ای آنکه فرا رفتهای از شرح و بیانها