ای آینهدار پنج معصوم!
در بحر عفاف، دُرّ مکتوم
یکی اینسان، یکی اینگونه باید
که شام و کوفه را رسوا نماید
چه رازی از دل پاکت شنیدند؟
درون روح بیتابت چه دیدند؟
هنوز طرز نگاهش به آسمان تازهست
دو بال مشرقیاش با اُفق هماندازهست
دستی كه طرح چشم تو را مست میكشید
صد آسمان ستاره از آن دست میكشید
و کاش مرد غزلخوان شهر برگردد
به زیر بارش باران شهر برگردد