پیشانیات
از میان دیوار میدرخشد
به گونۀ ماه
نامت زبانزد آسمانها بود
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
تو همچون غنچههای چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی
گرفته درد ز چشمم دوباره خواب گران را
مرور میکنم امشب غم تمام جهان را