پیشانیات
از میان دیوار میدرخشد
امروز که انتهای دنیای من است
آغاز تمام آرزوهای من است
با بال و پری پر از کبوتر برگشت
هم بالِ پرندههای دیگر برگشت
به گونۀ ماه
نامت زبانزد آسمانها بود
یک دختر و آرزوی لبخند که نیست
یک مرد پر از کوه دماوند که نیست
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن