کجاست جای تو در جملۀ زمان که هنوز...
که پیشازاین؟ که هماکنون؟ که بعدازآن؟ که هنوز؟
ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
در این سحر که سحرهای دیگری دارد
دل من از تو خبرهای دیگری دارد
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام