پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
قدم در دفاع از حرم برندارد
سپاھی که تیغ دودَم برندارد
آرامشی به وسعت صحراست مادرم
اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
آزادگی ز منّت احسان رمیدن است
قطع امید، دست طلب را بریدن است
پیری رسید و مستی طبع جوان گذشت
ضعف تن از تحمّل رطل گران گذشت