عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
لحظهاى در خود فنا شو تا بقا پيدا كنى
از منيّتها جدا شو تا منا پيدا كنى
اگر خواهی ای دل ببینی خدا را
نظر کن تو آیینۀ حقنما را
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده