عشق با نامِ شما درصددِ تاختن است
نام تو معنی دل بردن و دل باختن است
سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
بیا باران شو و جاری شو و بردار سدها را
به پیکارِ «نخواهد شد» بیاور «میشود»ها را
در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را
لطف تو گرفت از من بیچاره امان را
همّت ای جان که دل از بند هوا بگشاییم
بال و پر سوی سعادت چو هما بگشاییم