ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام