پس از چندین و چندین سال آمد پیکرش تازه
نگاهش از طراوت خیستر، بال و پرش تازه
ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
بد نیست که از سکوت تنپوش کنی
غوغای زمانه را فراموش کنی
ای مشعل دانش از تو روشن
وی باغ صداقت از تو گلشن
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام