ای دلنگران که چشمهایت بر در...
شرمنده که امروز به یادت کمتر...
در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
تو همچون غنچههای چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
با دشمن خویشیم شب و روز به جنگ
او با دم تیغ آمده، ما با دل تنگ
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم