ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
ما بهر ولای تو خریدیم بلا را
یک لحظه کشیدیم به آتش یمِ «لا» را
کوفه میدان نبرد و سرِ نی سنگر توست
علمِ نصرِ خدا تا صف محشر، سر توست
تو همچون غنچههای چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند