موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
احساس از هفت آسمان میبارد، احساس
بوی گل سرخ است يا بوی گل ياس؟
تو همچون غنچههای چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی
از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری
وا شد از ابوا به روی خلق، باب دیگری...