ای کاش فراغتی فراهم میشد
از وسعت دردهای تو کم میشد
گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
در وسعت شب سپیدهای آه کشید
خورشید به خون تپیدهای آه کشید
وقت وداع فصل بهاران بگو حسین
در لحظههای بارش باران بگو حسین
شَمَمتُ ریحَکَ مِن مرقدِک، فَجَنَّ مشامی
به کاظمین رسیدم برای عرض سلامی
جنّت نشانی از حرم توست یا حسن
فردوس سائل کرم توست یا حسن
صبحی گره از زمانه وا خواهد شد
راز شب تار، برملا خواهد شد
کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس
لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
از غربتت اگرچه سخنهاست یا علی
دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی