ای صبح که خورشید به شام تو گریست
آفاق به پاس احترام تو گریست
ای آنکه حدیث تو شنفتن دارد
گل با رخ خوب تو شکفتن دارد
مردی که دلش به وسعت دریا بود
مظلومتر از امام عاشورا بود
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست
چشمت به پرندهها بهاری بخشید
شورِ دل تازهای، قراری بخشید