شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است