سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
ای عشق! کاری کن که درماندند درمانها
برگرد و برگردان حقیقت را به ایمانها
اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را
لطف تو گرفت از من بیچاره امان را