سجادۀ سبز من چمنزاران است
اشکم به زلالی همین باران است
بنای دین که با معراج دستان تو کامل شد
به رسم تهنیتگویی برایت آیه نازل شد
با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
آورده است بوی تو را کاروان به شام
پیچیده عطر واعطشای تو در مشام
آوردهام دو ظرف پر از رنگ، سبز و سرخ
یک رنگ را برای خودت انتخاب کن
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من