عید آمده، هر کس پی کار خویش است
مینازد اگر غنی و گر درویش است
گفت رنجور دلش از اثر فاصلههاست
آن که دلتنگ رسیدن به همه یکدلههاست
خدا در شورِ بزمش، از عسل پر کرد جامت را
که شیرینتر کند در لحظههای تشنه کامت را
راضی به جدايی از برادر نشده
با چند اماننامه کبوتر نشده