دل جام بلی ز روی میل از تو گرفت
تأثیر، ستارهٔ سهیل از تو گرفت
جبریل گل تبسّم آورد از عرش
راهی غدیر شد خُم آورد از عرش
جنّت نشانی از حرم توست یا حسن
فردوس سائل کرم توست یا حسن
عشق، هر روز به تکرار تو برمیخیزد
اشک، هر صبح به دیدار تو برمیخیزد
پرده برمیدارد امشب، آفتاب از نیزهها
میدمد یک آسمان خورشید ناب از نیزهها
دل در صدف مهر علی، دل باشد
جانها به ولایش متمایل باشد
کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس
لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس
تنها نه خلیل را مدد کرد بسی
شد همنفس مسیح در هر نفسی
شبی نشستم و گفتم دو خط دعا بنویسم
دعا به نیت دفع قضا بلا بنویسم
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
برخاست، که عزم و استواری این است
بنشست، که صبر و بردباری این است
از غربتت اگرچه سخنهاست یا علی
دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی
علی که بی گل رویش، جهان قوام نداشت
بدون پرتو او، روشنی دوام نداشت