آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
کجاست زندهدلی، کاملی، مسیحدمی
که فیض صحبتش از دل بَرَد غبارِ غمی
ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز
بیتو غروب میشود این روزها هنوز
کسی که دیگر خود خدا هم، نیافریند مثال او را
چو من حقیری کجا تواند، بیان نماید خصال او را