عالم همه خاک کربلا بایدمان
پیوسته به لب، خدا خدا! بایدمان
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد
همیشه خاکی صحن غریبها بد نیست
بقیع، پنجره دارد اگرچه مشهد نیست
جز آرزوی وصل تو یکدم نمیکنم
یکدم ز سینه، مهر تو را کم نمیکنم
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين
هلا روز و شب فانی چشم تو
دلم شد چراغانی چشم تو
میروم مادر که اینک کربلا میخوانَدَم
از دیار دور یار آشنا میخوانَدَم