یا علی گفتم همه درها به رویم باز شد
یا علی گفتم، چه شیرین شعر من آغاز شد
انبوه تاول بر تنت سر باز کرده
این هم نشان دیگری از سرفرازیست
دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
بر سر درِ آسمانیِ این خانه
دیدم مَلَکی نشسته چون پروانه
افتاده بود در دل صحرا برادرش
مانند کوه، یکه و تنها، برادرش
هر گاه که یاس خانه را میبویم
از شعر نشان مرقدت میجویم
یا علی! این کیست میآید شتابان سوی تو؟
با قدی رعنا و بازویی چنان بازوی تو؟
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد
تا گل به نسیم راه در میآید
از خاک بوی گیاه در میآید