ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
ای ساقی سرمست ز پا افتاده
دنبال لبت آب بقا افتاده
آمد عروس حجلۀ خورشید در شهود
در کوچهای نشست که سر منزل تو بود
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
مردی که دلش به وسعت دریا بود
مظلومتر از امام عاشورا بود
ای دل به مهر داده به حق! دل، سرای تو
وی جان به عدل کرده فدا! جان، فدای تو
اين ماه، ماهِ ماتم سبط پيمبر است؟
يا ماه سربلندى فرزند حيدر است؟
خزان نبیند بهار عمری که چون تو سروی به خانه دارد
غمین نگردد دلی که آن دل طراوتی جاودانه دارد
چشمت به پرندهها بهاری بخشید
شورِ دل تازهای، قراری بخشید