رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
دیدهام در کربلای دست تو
عالمی را مبتلای دست تو
کنار پیکر خود التهاب را حس کرد
حضور شعلهورِ آفتاب را حس کرد
دل مباد آن دل که اهل درد نیست
مرد اگر دردی ندارد، مرد نیست
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری