انبوه تاول بر تنت سر باز کرده
این هم نشان دیگری از سرفرازیست
دوباره لرزش دست تو بیشتر شده است
تمام روز تو در این اتاق سر شده است
بیا به خانه که امّید با تو برگردد
هزار مرتبه خورشید با تو برگردد
افتاده بود در دل صحرا برادرش
مانند کوه، یکه و تنها، برادرش
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم
شب در سکوت کوچه بسی راه رفته بود
امواج مد واقعه تا ماه رفته بود