ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم