از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
میآیم از رهی که خطرها در او گم است
از هفتمنزلی که سفرها در او گم است
ای یکهسوار شرف، ای مردتر از مرد!
بالایی من! روح تو در خاک چه میکرد؟
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم