کمر بر استقامت بسته زینب
که یکدم هم ز پا ننشسته زینب
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
نوای کاروانت را شنیدم
دوباره سوی تو با سر دویدم
بیاور با خودت نور خدا را
تجلیهای مصباح الهدی را
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم