آمادهاند، گوش به فرمان، یکی یکی
تا جان نهند بر سر پیمان یکی یکی
این چشمها برای كه تبخیر میشود؟
این حلقهها برای چه زنجیر میشود؟
اسیر هجرت نورم که ذرّه همدم اوست
گل غریب نوازم که گریه شبنم اوست
ای وجود تو اصل هر موجود
هستی و بودهای و خواهی بود
برگشتم از رسالت انجام دادهام
زخمیترین پیمبر غمگین جادهام