توفان خون ز چشم جهان جوش میزند
بر چرخ، نخل ماتمیان دوش میزند!
دل آزاده با خدا باشد
ذکر، نسیان ماسوا باشد
خدایا به جاه خداوندیات
که بخشی مقام رضامندیات
سر تا به قدم آینۀ حسن خدایی
کارش ز همه خلق جهان عقدهگشایی
خداوندا در این دیرینه منزل
دری نشناختم غیر از در دل
ای همه جا یار رسولِ خدا
محرم اسرار رسولِ خدا
از رفتن دل نیست خبر اهل وفا را
آن کس که تو را دید نداند سر و پا را
آبی برای رفع عطش، در گلو نریخت
جان داد تشنهکام و به خاک آبرو نریخت
خدایا دلی ده حقیقتشناس
زبانی سزاوار حمد و سپاس