میآیم از رهی که خطرها در او گم است
از هفتمنزلی که سفرها در او گم است
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست