ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
ای بزرگ خاندان آبها
آشنای مهربان آبها
غریبه! آی جانم را ندیدی؟
مه هفت آسمانم را ندیدی؟
شکر خدا دعای سحرها گرفته است
دست مرا کرامت آقا گرفته است
ستاره بود و شفق بود و فصل ماتم بود
بساط گریه برای دلم فراهم بود
این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
در صدف دل، محشر عظماست
وعدهای دادهای و راهی دریا شدهای
خوش به حال لب اصغر كه تو سقّا شدهاى
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام