رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
مسلم شهید شد وَ تو خواندی حمیده را
مرهم نهادی آن جگر داغدیده را
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
زبان به مدح گشودن اگرچه آسان نیست
تو راست آن همه خوبی که جای کتمان نیست
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری