رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
تو قلّهنشین بام خوبیهایی
تنها نه نشان که نام خوبیهایی
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری