همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
بوی خداست میوزد از جانبِ یمن
از یُمنِ عشق رایحهاش میرسد به من
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر