رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
گفتم به گل عارض تو کار ندارد؛
دیدم که حیایی شررِ نار ندارد
آقا سلام بر تو و شام غریب تو
آقا سلام بر دل غربت نصیب تو
گرچه تا غارت این باغ نماندهست بسی
بوی گل میرسد از خیمۀ خاموش کسی
تو را در کجا، در کجا دیده بودم؟
تو را شاید آن دورها دیده بودم...
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری