دریا بدون ماه تلاطم نمیکند
تا نور توست، راه کسی گم نمیکند
تا بر شد از نیام فلق، برق خنجرش
برچید شب ز دشت و دمن تیره چادرش
لبتشنهای و یادِ لب خشک اصغری
آن داغ دیگریست و این داغ دیگری
دنیای بیامام به پایان رسیده است
از قلب كعبه قبلۀ ایمان رسیده است