ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
چون غنچۀ گل، به خویش پیچید، علی
دامن ز سرای خاک، برچید علی
با کعبه وداع آخرین بود و حسین
چون اهل حرم، کعبه غمین بود و حسین
خبر رسید که در بند، جاودان شدهای
ز هر کرانه گذشتی و بیکران شدهای
خاموش ولی غرق ترنّم بودی
در خلسۀ عاشقانهات گُم بودی
مسافری که همیشه سر سفر دارد
برای همسفران حکم یک پدر دارد
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست