از خودم میپرسم آیا میشود او را ببینم؟
آن غریب آشنا را میشود آیا ببینم؟
تکبیر میگفتند سرتاسر، ذَرّات عالم همزبان با تو
گویا زمین را بال و پر دادی، نزدیکتر شد آسمان با تو
گردۀ مستضعفین شد نردبان عدهای
تنگناهای زمین شد آسمان عدهای
پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
به تپش آمده با یاد تو از نو کلماتم
باز نام تو شده باعث تجدید حیاتم
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است
قیام اوست که پیوسته نهضتآموز است
دنیاست چو قطرهای و دریا، زهرا
کی فرصت جلوه دارد اینجا زهرا؟