پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
ای هزار آینه حیران تو یا ثارالله
صبح سر زد ز گریبان تو یا ثارالله
آن که نوشید می از جام بلا کیست؟ حسین
آن که کوشید به یاری خدا کیست؟ حسین
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
امیر قافلۀ دشت کربلاست حسین
به راه بادیۀ عشق، آشناست حسین
نازم آن زنده شهیدی که برِ داور خویش
سازد از خونِ گلو تاج و نهد بر سر خویش