تشنگان را سحاب پیدا شد
رحمت بیحساب پیدا شد
ای هزار آینه حیران تو یا ثارالله
صبح سر زد ز گریبان تو یا ثارالله
آن که نوشید می از جام بلا کیست؟ حسین
آن که کوشید به یاری خدا کیست؟ حسین
درختان را دوست میدارم
که به احترام تو قیام کردهاند
مدینه حسینت کجا میرود؟
اگر میرود، شب چرا میرود؟
چو موج از سفر ماهتاب میآید
از آب و آینه و آفتاب میآید
امیر قافلۀ دشت کربلاست حسین
به راه بادیۀ عشق، آشناست حسین
نازم آن زنده شهیدی که برِ داور خویش
سازد از خونِ گلو تاج و نهد بر سر خویش