آرامشی به وسعت صحراست مادرم
اصلاً گمان کنم خودِ دریاست مادرم
ای یکهسوار شرف، ای مردتر از مرد!
بالایی من! روح تو در خاک چه میکرد؟
آقا سلام بر تو و شام غریب تو
آقا سلام بر دل غربت نصیب تو
گرچه تا غارت این باغ نماندهست بسی
بوی گل میرسد از خیمۀ خاموش کسی
تو را در کجا، در کجا دیده بودم؟
تو را شاید آن دورها دیده بودم...