دریا بدون ماه تلاطم نمیکند
تا نور توست، راه کسی گم نمیکند
ما را به حال خود بگذارید و بگذرید
از خیل رفتگان بشمارید و بگذرید
این جزر و مدِ چیست که تا ماه میرود؟
دریای درد کیست که در چاه میرود؟
تا بر شد از نیام فلق، برق خنجرش
برچید شب ز دشت و دمن تیره چادرش
دنیای بیامام به پایان رسیده است
از قلب كعبه قبلۀ ایمان رسیده است