خدایا لطف خود را شاملم کن
غمی جانسوز، مهمان دلم کن
چه بود ذکر عارفان؟ علی علی علی علی
چه بود روشنای جان؟ علی علی علی علی
شنیدم رهنوردان محبت
شدند آیینهگردان محبت
دلم کجاست تا دوباره نذر کربلا کنم
و این گلوی تشنه را شهید نیزهها کنم
بهنام آنکه جان را فکرت آموخت
چراغ دل به نور جان برافروخت
شمیم عشق میرسد دوباره بر مشام ما
نسیم رحمت خدا وزد به خاص و عام ما
الا ای سرّ نی در نینوایت
سرت نازم، به سر دارم هوایت
هلا! در این کران فقط به حُر، امان نمیرسد
که در کنار او به هیچکس زیان نمیرسد
شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
سرم خاک کف پای حسین است
دلم مجنون صحرای حسین است
خوشا از دل نَم اشکی فشاندن
به آبی آتش دل را نشاندن
علی آن صبح صادق، آن شب قدر
علی شرح «اَلَم نَشرَح لَک صَدر»
چه جمعهها که یک به یک غروب شد، نیامدی
چه بغضها که در گلو رسوب شد، نیامدی