ای نام تو از صبح ازل زمزمۀ رود
ای زمزم جاری شده در مصحف داود
دنیای کلام تو جهان برکات است
عمریست جهان ریزهخور این کلمات است
ای آنکه قسم خورده به نام تو خدایت
بیدار شده شهر شب از بانگ رهایت
در مطلع شعر تو نچرخانده زبان را
لطف تو گرفت از من بیچاره امان را
باید که تو را حضرت منان بنویسد
در حد قلم نیست که قرآن بنویسد
دارم دلی از شوق تو لبریز علیجان
آه ای تو بهار دل پاییز علیجان