ای بنای حرم عدل و امان را بانی
ای ز انوارِ تو، آفاق همه نورانی
گرچه سوز همه از آتش هجران تو بود
رمز آزادی توحید به زندان تو بود
اشکها! فصل تماشاست امانم بدهید
شوقِ آیینه به چشم نگرانم بدهید
مرگ من بود دمی کز تو جدایم کردند
در همان گوشۀ گودال فدایم کردند